دفاعیاتی در باب اتهام وارده به بازیکن فوتبال


بنام خدا

چندی قبل کشور ایران میزبان اسطوره فوتبال جهان کریستین رونالدو بازیکن پرتقالی الاصل بود . این سفر ورزشی همراه با حاشیه های بسیار زیاد بود هموطنان ایرانی از گوشه کنار کشور برای دیدن این اسطوره به محل اقامت وی مراجعه کرده بودند که متاسفانه بسیاری از آنان موفق به دیدار با وی نشدند . یکی از مواردی که در طی این سفر اتفاق افتاد دیدار تعدادی از ایرانیان با آقای رونالدو بود و مورد شاخص که این مقاله در باره وی میباشد خانم فاطمه حمامی  هنرمند نقاش میباشد که به علت هنر نقاشی تصویر رونالدو مورد توجه آن اسطوره قرار گرفت ، ملاقاتی کوتاه بین آنها صورت گرفته و آقای رونالدو طبق رسوم کشور خود با در بغل گرفتن هنرمند یاد شده به وی اظهار محبت کرده و پیراهنی را با امضای خود به وی اهدا نمود

مطلبی را ظاهرا یکی یا تعدادی از همکاران محترم در مورد ملاقات یاد شده مطرح نموده و به علت ارتکاب بزه برای آقای رونالدو نظرشان به مجازات ایشان بوده است که به عنوان یک وکیل دادگستری در این مقاله در باره آن به بحث میپردازم . فراموش نشود که دین اسلام دین رافت ،  دین مهربانی ، دین گذشت و دین دوستی است نه دین خشونت و مجازاتی که فاقد ارکان متشکله آن باشد و فقط به صرف ظاهر یک امر حکم به مجازات صادر شود .

اظهارات سایت تحلیلی خبری عصر ایران با کد خبر 911308 مورخه 21 مهرماه 1402  در این مورد بسیار قابل توجه است که عین متن خبر از سایت یاد شده خود گویای همه چیز است و اظهارات سفارت ایران در اسپانیا شایسته تقدیر میباشد : ( ورزش سه نوشت: طی ۲۴ ساعت اخیر شایعه عجیبی پیرامون دیدار رونالدو این فوق‌ستاره پرتغالی با فاطمه حمامی شکل گرفته و یک صفحه اینستاگرامی به‌طور غیرحرفه‌ای شایعه‌ای بی‌اساس درباره حکم شلاق کریس رونالدو را مطرح کرده بود و در ادامه برخی رسانه‌ها و روزنامه‌های خارجی و اسپانیایی نیز آن را منتشر کردند که حالا سفارت جمهوری اسلامی ایران در مادرید به این شایعه واکنش تندی نشان داد در اطلاعیه سفارت ایران در اسپانیا آمده است: صدور هر گونه حکم دادگاه علیه ورزشکاران بین‌المللی در ایران را به‌شدت تکذیب می‌کنیم. مایه نگرانی است که انتشار چنین اخبار بی‌اساسی می‌تواند جنایات علیه بشریت و جنایات جنگی علیه ملت مظلوم فلسطین را تحت‌الشعاع قرار دهد )

شایان ذکر است حتی اظهار نظر در مورد ورود اتهام به بازیکن یاد شده ضربه مهلکی به صنعت توریسم وارد کرده به طوری که کمتر توریستی بعد از این قصد مسافرت به ایران را داشته باشد که تالی فاسد آن بر اقتصاد کاملا مشهود خواهد بود

قانون در کشور ایران

کشور ایران یک از کشورهائی است که از نظر قانون و منابع فقهی بسیار قوی بوده و کمتر خلائی در آن احساس میشود . طبق اصل بیستم قانون اساسی ، در کشور ما همه در برابر قانون مساوی هستند ، یکسان در حمایت قانون وجود داشته و هیچ تفاوتی بین افراد از این جهت وجود ندارد که این بارزترین شاخص عدالت و برابری قانون در کشور ماست . هر شخصی که در ایران مرتکب بزه یا جرم شود در هر مقام و مرتبه ای که باشد قابل مجازات است که دادگاههای کیفری یک استان تهران ، دادگاه ویژه روحانیت ، دادگاه عالی انتظامی قضات ، دادگاههای نظامی و غیره نمونه هائی از نمود آن هستند

پایه و اساس تمامی قوانین کشور ایران بر مبنای موارد فقهی دین مبین اسلام میباشد بنابراین از آنجائی که در دین اسلام خلائی از نظر توجه به همه ابعاد یک نظریه وجود ندارد و از آن گذشته شورای نگهبان نیز به تمامی قوانین نظارت کامل داشته و آنها را با اصول فقه و قانون اساسی مطابقت میدهد ، پس نمیتوان و نباید اعلام کرد که قوانین صادره خارج از اصول فقه و مبانی اسلام به عنوان دین رحمت بوده و تخلف و خطائی در آنها وجود دارد هر چند به تناسب زمان اصلاحاتی در بعضی از قوانین اجبارا باید انجام شود که از این مقوله خارج است

ظاهر بعضی از قوانین اگر چه خشن بوده و بعضا ایراداتی را بر آن وارد کرده اند ولی در اصل کاملا مناسب بوده و به تمام جهات موضوع مربوطه توجه شده است . تمامی قوانین نه تنها در ایران بلکه در جهان به این جهت تدوین شده اند که ابتدا نظم را در جامعه حفظ کرده ، از ضایع شدن حقوق افراد جلوگیری کند ، از بروز جرم جلوگیری کند و در نهایت مبانی اعتقادی جامعه را حفظ کند البته اساتید حقوق در باب فلسفه وضع قانون نظرات مختلفی را ارائه داده اند که به تناسب موضوع حادث شده قابل احترام میباشد

بخش هائی از قانون مجازات اسلامی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در جهت حفظ مبنای اعتقادی جامعه وضع شده اند به عنوان مثال در ماده 513 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 صراحتا موارد ذیل را مستوجب مجازات میداند و چنین بیان می نماید که : هر کس به مقدسات اسلام و یا هر یک از انبیاء عظام یا ائمه طاهرین(ع) یا حضرت صدیقه طاهره(س) اهانت نماید اگر مشمول حکم‌ ساب‌النبی باشد اعدام می‌شود و در غیر این صورت به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد و در ماده 637 قانون یاد شده ارتکاب اعمالی که به نوعی خدشه به اعتقادات ما وارد میسازد مستجوب مجازات دانسته شده است

قانون مجازات اسلامی بر خلاف نامی که به آن داده شده است تنها قانونی در مبحث مجازات نیست بلکه بخش بزرگی از قانون مجازات اسلامی در باب برائت متهم بیگناه از بزه انتسابی میباشد و با دقت تمام و حفظ تمامی حقوق والای انسانی و حفظ کرامت انسانی به آن پرداخته است . به عبارت دیگر قانون مجازات به دفاع از متهم بیگناه پرداخته و کمک میکند که بار اتهامی از دوش شخص بیگناه برداشته شود و در این میان چه زیبا حق مطلب و دفاع را بیان نموده است نمود آشکار این مطلب را در پایان بعضی از مواد قانونی و تبصره های آن میتوان مشاهده کرد حتی در بسیاری از موارد به تاسی از سیره پیامبر رحمت ( ص ) و معصومین ( س ) در مواردی که حق الله در میان است در حد امکان چشم را بر خطا بسته و باب ارشاد و هدایت احتمالی مجرم را برای وی باز میکند بنابراین باید بگوئیم که قانون مجازات قانون مجازات نیست قانون رحمت است قانون هدایت است

اگر در یک ماده قانونی برای یک بزه یا جرم مجازاتی مشخص شده است در مقابل مواردی را بیان نموده است که اگر آن شرایط وجود داشته باشد شخص نبایستی مجازات شود حتی اگر مرتکب قتل شده باشد . بنابراین اگر بدون در نظر گرفتن تمامی جوانب نظر به مجازات یک شخص داشته باشیم باید گفت که درک درستی از قانون مجازات نداریم . درخواست مجازات برای یک بزه اگر بدون در نظر گرفتن جوانب و استثنائات آن باشد نه تنها رحمتی در آن نیست بلکه چهره قانون و قانونگذاری در ایران را مخدوش و اصل قانون ما را زیر سوال میبرد که چنین امری ضربه ای غیر قابل جبران خواهد بود

تعریف وکیل و رسالت وی

اغلب وظیفه وکیل را فقط دفاع از موکل میدانند در حالی که وظیفه وکیل در ابتدا دفاع از قانون سپس دفاع از حقوق موکل و در نهایت اگر اعتقاد به بیگناهی وی داشته باشد دفاع از خود اوست . با این توضیح که وکیل ابتدا تلاش خیود را جهت اجرای صحیح قانون در محکمه کرده ، سپس اگر موکل وی گناهکار باشد قطعا آن شخص گناهکار دارای حقوقی در طی دادرسی مانند رعایت مواعد و مهلت های منظور شده ، حق تجدیدنظرخواهی ، حق اعتراض به نظرات کارشناسان ، حق اعتراض به قرار و احکام صادره ، رعایت اصل تناظر و موارد مشابه میباشد که وکیل مربوطه بایستی دقت کند که حقوق وی ضایع نشود . دفاع وکیل از موکل در محکمه به منزله دفاع از بزه یا جرم انجام شده نیست بلکه همانطور که بیان شد ابتدا بایستی تلاش جهت حفظ حقوق وی کرده و در صورتی که اعتقاد به بیگناهی وی داشته باشد از وی دفاعیات لازمه را به عمل آورد از آن گذشته طبق علم پر افتخار اصل 37 قانون اساسی بایستی در ابتدا اصل را بر بیگناهی وی گذاشته و چنانچه عکس آن برای وی ثابت شد دیدگاه خود را ابتدا به ساکن عوض کند

پیرو مطالب گذشته ، قانون مجازات و منابع فقهی ما تمام تلاش خود را جهت حفظ کرامت انسانی و دفاع از آن دارند و در این راه قوانین و اصول بسیاری را در راستای این امر مشاهده میکنیم که هر یک به نوعی به این موضوع پرداخته اند

اتهام وارده و ارکان متشکله آن

در آغوش گرفتن زن و مردی که بین آنها رابطه زوجیت نباشد طبق ماده 637 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 قابل مجازات میباشد . زمانی که بخواهیم شخصی را به استناد این ماده قانونی یا هر ماده قانونی مورد مجازات قرار دهیم بزه منتسبه به وی باید دارای سه رکن مادی ، قانونی و روانی ( معنوی ) باشد و چنانچه حتی یک رکن آن مفقوده باشد یعنی وجود نداشته باشد آن شخص قابل مجازات نبوده و اصل برائت بایستی در مورد وی جاری شود که در ذیل به بررسی ارکان متشکله این بزه ادعائی میپردازیم

رکن قانونی بزه :  رکن قانونی این بزه ماده 637 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 است که چنین بیان مینماید که : هر زمان زن و مردی که بین آن ها علقه (رابطه) زوجیت نباشد، مرتکب روابط نامشروع یا عمل منافی عفت غیر از زنا مانند: تقبیل (بوسیدن) یا مضاجعه (هم بستر شدن) ‌شوند، به شلاق تا 99 ضربه محکوم خواهند شد و اگر عمل با عنف (اجبار) و اکراه باشد فقط اکراه کننده تعزیر می شود بنابراین مشاهده میکنیم که در این بزه این رکن وجود دارد و تشکیل شده است توضیح آنکه در آغوش گرفتن نیز عملی از جنس مثالهای گفته شده بوده و داخل در موضوع میباشد

رکن مادی بزه : رکن مادی بزه رفتاری است که طبق قانون جرم انگاری شده است و باید توسط متهم صورت گرفته باشد . رکن مادی بزه یاد شده در آغوش گرفتن نامحرم است که طبق شواهد صورت گرفته و این رکن نیز محقق شده و تشکیل شده است

رکن روانی ( معنوی ) بزه : عنصر روانی بزه در حقیقت قصد مرتکب از انجام بزه است که شاخص ترین رکن متشکله بزه میباشد و چنانچه این رکن مفقوده باشد بزه محقق نشده و مجازاتی بر مرتکب متصور نیست . این رکن مشتمل بر دو بخش سوء نیت عام و سوء نیت خاص میباشد . سوء نیت عام یعنی آنکه مرتکب نسبت به ارتکاب آن بزه عمد داشته باشد و به عبارتی آن عمل را از عمد انجام داده باشد . به عنوان مثال زمانی که در اثر یک تصادف قتلی صورت میگیرد از آنجائی که راننده خاطی قصد تصادف و قتل را نداشته است قابل مجازات نمیباشد و نباید در مورد وی قصاص اجرا شود . در بزه منتسبه موضوع بحث ما ، سوء نیت عام وجود داشته است یعنی عمل در آغوش گرفتن از عمد صورت گرفته است بنابراین این بخش از عنصر روانی وجود دارد . در نهایت به بخش دوم عنصر روانی بزه منتسبه یعنی سوء نیت خاص میپردازیم . سوء نیت خاص یعنی آنکه مرتکب این بزه قصد نتیجه خاصی از عمل خود را داشته باشد که آن نتیجه از نظر قانونگذار مجاز و مشروع شناخته نشده باشد . سوء نیت خاص در این بزه لذات شهوانی و جسمانی میباشد که با توجه به وضعیت خاص مرتکب ، فرهنگ خاص کشوری که در آن رشد یافته و بزرگ شده است و شخصیت وی انتساب این قصد به وی خارج از تصور است ( همانطور که سوء نیت خاص یعنی گرفتن جان یک نفر در تصادف را نمیتوان به راننده متخلف نسبت داد )

هدف مرتکب از در آغوش گرفتن آن هنرمند نقاش چیزی جز ادای احترام به رسم کشور خود نبوده و نه تنها نیتی سوء نداشته است بلکه هدف وی با حسن نیت تمام ، کاملا بشردوستانه و نوعی ادای احترام و محبت به هوادار خود و به یک هنرمند و اظهار علاقه به وی و هنر وی بوده است . عملی که ایشان در مورد تمامی هواداران خود اعم از زن و مرد در سراسر جهان انجام میدهد بنابراین مشاهده میشود که عمل وی فاقد سوء نیت خاص است و به تبع آن عنصر روانی بزه در عمل وی مفقوده میباشد . آقای رونالدو به تبع فرهنگی که در آن رشد یافته است حسی جسمانی نسبت به هنرمند یاد شده ندارد و اصولا در آغوش گرفتن وی برای ایشان هرگز محرک نیست کما اینکه به کرات این عمل در بین هموطنان وی و بسیاری از کشورهای دیگر اتفاق می افتد . عمل وی نوعی نوازش انسانی و ادای محبت بوده نه لذت جسمانی که متاسفانه به طور غیرمستقیم آن را به وی نسبت داده اند . در آغوش گرفتن آن هنرمند نقاش در ملاء عام بوده پس حتی احتمال سوء نیت خاص در عمل وی تقریبا به صفر میرسد

با عدم تحقق رکن سوم بزه یعنی رکن روانی ، بزه اعلام شده به وی غیر قابل انتساب بوده و مجازاتی نیز به تبع آن برای وی متصور نیست بنابراین درخواست مجازات ایشان به استناد این ماده قانونی قابل قبول نبوده و بایستی در مورد وی اصل برائت جاری شود

جهل به قانون

یک اصل بسیار مهم در قوانین جزائی کشور ما وجود دارد به این مبنا که : جهل به قانون رافع مسئولیت نیست . یعنی اینکه اگر کسی به قانونی جاهل بوده و از آن اطلاع نداشته باشد و مرتکب آن بزه یا جرم شود عدم علم وی از موجبات برائت او نخواهد بود که این اصل نیز شایسته مداقه و بررسی میباشد

جهل به قانون شامل دو بخش است جهل موضوعی و جهل حکمی . جهل موضوعی که یکی از اجزای سوء نیت عام در رکن روانی میباشد آن است که متهم نسبت به جرم بودن یک عمل ناآگاه باشد و نداند که آن عمل جرم است و تصور دیگری از آن فعل داشته باشد مثلا شخصی خودکار دیگری را به احتمال اینکه خودکار خود اوست برمیدارد ولی به وی اتهام سرقت وارد میشود در این حال جهل وی در صورت اثبات از عوامل برائت وی محسوب خواهد شد  . بازیکن مشهور دقیقا همین فکر و اندیشه را از عمل خود داشته است یعنی آنکه مانند تمام دوران زندگی خود فکر میکرده که عمل وی نوعی اظهار محبت است و صد البته که چنین هم بوده است بنابراین جهل موضوعی در مورد وی کاملا آشکار و بارز است . جهل حکمی نیز آن است که شخص مرتکب از حکم یا قانون مربوطه اطلاع نداشته باشد مثلا نداشتن که در آغوش گرفتن نامحرم قابل مجازات است که این موضوع نیز قطعا در مورد مرتکب صدق مینماید

از آن گذشته زمانی میتوانیم ادعا کنیم جهل به قانون رافع مسئولیت نیست که این اصل را بخواهیم در مورد اتباع داخل کشور استفاده کنیم نه در مورد شخصی که برای بار اول است که به کشور وارد میشود . اگر بخواهیم اتهام موضوع ماده 637 قانون مجازات را بر وی اعمال کنیم ابتدائا در بدو ورود بایستی این موضوع توسط کارشناسان و حقوقدانان به وی یادآوری شود همانطور که موضوع حجاب در بدو ورود به کشور به تمامی اتباع خارجه توضیح داده میشود و آنان با علم به این موضوع ، رعایت حجاب خود را مینمایند . چاپ قانون در روزنامه رسمی نیز هرگز نمیتواند مستندی بر علم وی قرار گیرد چرا که حتی بسیاری از حقوقدانان فرصت مطالعه قوانین را پیدا نمیکنند چه رسد به آنکه یک شخص تبعه خارج در بدو ورد لازم باشد ابتدا تمامی قوانین کشور ایران را مطالعه کرده و از آنها آگاهی یابد

خالی از لطف نیست اگر در باب جهل به حکم نگاهی به ماده 155 قانون مجازات اسلامی داشته باشیم : جهل به حکم مانع از مجازات مرتکب نیست مگر اینکه تحصیل علم عادتا برای وی ممکن نباشد یا جهل به حکم شرعا عذر محسوب شود

ادله برائت از دیدگاه فقهی

تکلیف بما لا یطاق : پیرو آخرین مطلب ، چنانچه شخصی لازم باشد در بدو ورود به کشور  برای مدت یکی دو روز تمامی قوانین کشور را مطالعه کرده و آنها را مو به مو اجرا نماید تکلیفی است که از توان حتی یک فرد ایرانی خارج است که در تمام عمر خود در ایران ساکن است . بسیاری از ساکنان ایران نیز حتی از بسیاری از قوانین اطلاعی ندارند مثلا زمانی که اعلام میکنیم قانونی وجود دارد به نام قانون تشدی مجازات کبوترپرانی ، اکثریت قریب به اتفاق تعجب کرده و از وجود این قانون اظهار بی اطلاعی میکنند . حال که وضعیت ساکنان ایران این است چه توقعی میتوان از یک نفر تبعه خارجه داشت که بار اول است به ایران آمده و قصد یکی دو روز اقامت آنهم برای یک مسابقه ورزشی را دارد

قائده درا : یکی از قواعد بسیار مهم و از افتخارات فقهی ما قائده درا میباشد . طبق این قائده چنانچه در مورد جهل به حکم یا جهل به موضوع یا در مورد انتساب یک فعل مجرمانه به متهم تردید وجود داشته باشد مسئولیت کیفری منتفی بوده و مجازاتی اعلام نخواهد شد با توجه به دلائل پیش گفته شده با استفاده از این قائده فقهی نیز میتوان حکم به برائت متهم صادر نمود

آیه مبارکه 28 سوره نجم ( و ان الظن لا یغنی من الحق شیئا * و ظن و گمان و هم در فهم حق و حقیقت هیچ سودی ندارد { ترجمه الهی قمشه ای } ) : ما به سوء نیت مرتکب در ارتکاب عمل یاد شده شک و تردید داریم که در این مورد آیه مبارکه یاد شده تکلیف را بر همه روشن کرده است

قائده تلازم : ( کلما حکم به العقل حکم به الشرع و کلما حکم به الشرع حکم به العقل یعنی: بر هر چه که عقل حکم کند شرع حکم کرده و بر هر چه که شرع حکم می کند ، عقل هم حکم می نماید ) عمل بازیکن یاد شده عقلا و عرفا نوعی اظهار محبت و انسان دوستی بوده است . شرع هرگز مطلبی را بر خلاف عقل نگفته است بنابراین این قائده نیز حکم برائت متهم را بیان مینماید

 

 

اظهارات یاد شده فقط در مقام جواب به همکار یا همکاران محترم در ورود اتهام به آقای کریستین رونالدو بوده و نظرات علمای معظم و مقامات قضائی در این مورد محترم است

 

با احترام

یوسف رضائی وکیل پایه یک دادگستری شیراز

اینستاگرام    shirazvakil@